عجیبهـ ڪًـهـ بااین هــمهـ בل خوری...!
عجیبهـ ڪًـهـ بااین هــمهـ בل خوری...!
یه دختـــــــــروباس باعشق بغل کـــــــــــــرد..
حتی اگه خسته ای وتنت بوی عرق میده....
همین خوبه ...!
بزاربفهمه واسه اونکه کــــــــــارمیکنی....
وقتــــــــی بوسش میکنی...
بایدبعدش اوچشاش خیـــــــره شی...
وگرنه قهرمیکنه...
فک میکنه خرش کــــــــــردی...
وقتی براش کادو خریدی همین طوری یه دفعه نده....
یواش یواش نزدیکش شو بخوابونش روپات بعــــــــــد....
وقتی ناراحته توبایــــــــــدخوشحالش کنی....
مثلا یه رفعه سرو تهش کن....
یاقلقلکش بده....
ما دخترا دوس نداریم همه چیزو بگیم...
یــــــــــه چیزاییرو باس خودتون کشف کنین....
آره...
شما پســــــــــــرام که هیچی بلدنیستین....
همه چیو ماباس بهتون بگیــــــــــــم....
اه....
اصن دختراشیرن مث شمشیره پسرا شلنگن
دست میزنی میلنگن....
قهـــــــــــرقهر قهــــــــــــر....
دریافت کد بارش برف چت روم
یه جایی توبدنم گرفته که اسمش دلـــــــــــ
آره گرفته واسه چیزایی که به زور ازش گرفتن....
این پست مث پستای دیگه نیست امشب دلم بدجورگرفته...
واسه کسایی که روحشونم خبرنداره چقددلم براشون تنگه...
واسه اونیکه رنجوند و رنجید اما ماه تولدمو یادشه....
واسه پدر مادری که خیروصلاح منو بیشترازخودم میدونن...
واسه عشقی که ازمن گذشتن براش عادت شده....
واسه دوستایی که نمیدونن چقدر نگرانشونم...
واسه داداشی که دیروز شد 16سال که بین مانیست....
واسه قلبم که نمیدونم کی به زندگی برگردوندش...
واسه سال تحصیلی که قراره شروع شه...
واسه آهنگی که بغضمو بر میشکونه....
واسه چشمای که حاضرم التماسش کنم تادیگه منووابستم نکنه....
واسه لیست مخاطبام که نمی دونم چرا همشون واسم خاصن...
واسه زخمی که همه واسش نمک پاش شدن...
واسه دوستی که رفت اما بی خدافظی....
واسه مدیری که گفت مدرسروبه گنـــــــــــدکشیدی....
واسه داییم 18سالش کامل نشده بود که مرد...
واسه قهری که خیلی وقته طول کشیده...
واسه اشتباهی که حاضرم هزاربارانجامش بدم....
واسه خودم آره بیشتردلم گرفته ازخودم وواسه خودم...
که ریدم ....ریدم به همه چی...
امشبم میرم توتختم که بخوابم اما تو باورنکن...
کـــــــــــــــی میشه بخوابم ودیگه بیدار نشم....
بیدارنشم تاببینم بازم بانبودن خیلیا من هستم..
یه حرفایی تاابــــــــــــد تودلم میمونه میخام برم فقط به خوده خوده خـــــــــــــــدا بگم
وقتی مردم یه دستمال بزارین باخودم ببرم اون دنیــــــــــا...
تابدم خدااشکاشوپــــــــــــاک کنه....
خدایا انصراف میدم ازدنیــــــــــــات....
همش ارزونی خودت....
آخــــــــریه شب این گریه ها سوی چشامومیبره
عطرتنت ازپیرهنی که جاگذاشتی میپره
...
پیدات کنم حتی اگه پروازموپرپرکنی
محکم بگیرم دستتواحساسموباورکنی....
بایدتوروپیداکنم شایدهنوزم دیر نیست
توساده دل کندی ولی تقدیربی تقصیرنیست...
سلامتی روزی که بیان وبه بابام بگن...
تسلیت میگم دختـــــــــــــــرخوبی بود....
دریافت کد بارش برف چت روم
مטּ בیــــــــــــــگرا בامه نمیـבهم...
بهـ جرم בوست בاشتن تو میـ פֿـوان مجازاتم ڪًـنن
ᓄـטּ کـہ نباشـᓄ لباس هایت چروک ᓄـے ᓄـاننـב...
لبـפֿـنـבت ᓄــפـو ᓄـیشوב...
چشـᓄـانت بے פֿـواب...
בستانت سرב...
پاهایت سست...
قـבـᓄ هایت کوتاه...
رنگت زرב...
ᓄـوهایت پریشان...
اتاقت בرهـᓄـ...
بـבنت بوے تعفטּ ᓄـیگیرב...
.
.
.
ᓄـטּ کـہ نباشـᓄـ...
اوکـہ هست...
בیگربـہ פֿـوבـᓄ בروغ نـᓄـے گویـᓄـ...
جبراטּ شـבنے شـבـہ است نبوבטּ هایـᓄـ...!
گویـــــــــــــے سالهاست ᓄـرבـہ اـᓄـ...
פـسرت هاے شیرینـᓄ سنگینـᓄ ڪًـرבـہ است...
جنـــــــــــــــــازہ اـᓄ روے آبــــــــــــ نـᓄـے آیـב...
چـــــــــشـᓄ هایے ڪًــہ ᓄــפـبت نـבیـבـہ باشـב...
פֿـواب راترجیـפ ᓄـیـבهـב...
هیــــــــــــــــــس بیـבارᓄ نڪًـن...!
آـבرس בر בست ᓄـטּ است....
ᓄــــــــــــــــטּ בر عـᓄـق نگاـہ تــــــــــــو گـᓄ شـבـہ اـᓄـ...!
چـہ בقیق نگاهش ᓄـیڪًـنی...
בقیق وعاشقانـــــــــــه...
פֿـستـہ اـᓄ از בیــــــــــבن...
בست هایے ڪًــہ براے رسیـבטּ بـہ هـᓄـ...
تلاش ᓄـیڪًـننـב...
وپـــــــــــــــاهایے ڪًــہ لگـב بـہ بـפֿـتشاטּ ᓄـیزننـב...
ایــــــــــــــטּ اگر ناـᓄـش انساטּ است...
روزے ᓄـیتوانـב بـבوטּ هـᓄـاهنگی...
پـــــــــــــایاטּ בهـב بـہ פֿـاطرات شیرینت...
شیریטּ سابقش...!
آرزو בاشتـᓄ روزے ᓄـشهور شوᓄـ!
פـالا פֿـیـــــــــــــلے ᓄـشهورتر از آنچـہ ᓄـے פֿـواستـᓄ شـבـہ اـᓄـ...
پس ڪًــہ בر ڪًـوچـہ پس ڪًـوچـہ هاے شهر...
با פֿـاطراتت عاشــــــــــــᓆـے ڪًـرבـہ اـᓄـ...؟
چنـב روزے نیستـــــــــــــــᓄـ...
בارᓄ ᓄـیرᓄ شـᓄــــــــــــال اـᓄـا نظریاـבتوטּ نرہ ها...
ᓄــــــــــــــیــسی...
دریافت کد بارش برف چت رومیاـבش بـפֿـیربچـہ ڪًــہ بـפּــבیم...
این روزها تصادفی عاشــــــــــق میشویم...
اتفاقی ملاقات میکنیم....
یکدفعه تصمیم میگیریم...
این روزها...
اعتمادی براشرف مخلوقات نیست....
نزدیـــــــــــــــــــک میشوم به تو....
جایی که اشتباهی نیست...
وقتی ثانیه ای حواست نیست...
جایی که مرزی جزلباست نیست...
چشــــــــــــــــتتمان همه روز دراستراحتند...
آموخته اند جزتو کسی را نگاه نکنند....
love is...?
عــــــــــــــشق یعنی قبل اینکه بیاد خونه ...
لباسیرو که دوست داره بپوشی وکلی آرایش کنی...
وقتی درباز شد بپری توبغــــــــــــلش...
آروم لباتو رولباش بزاری...
عـــــــــــتشق یعنی وقتی سرگرم کاراشه وحسابی کلافه شده!
بدون اینکه بفهمه وارد اتاقش بشی...
وازپشت محکم بغــــــــــــلش کنی...
وخستگیوازتنش بگیری...
عشق یعنی شــــــــــــــبا یی که باهات قهره...
توبازم بری وکنارش بخوابی...
ووقتی بااخم وچپ چپ نگات کرد...
بهش بگی :
" میدونی که من بدون توخوابم نمیبره "
عشق یعنی وسط هفته وبدون هیچ دلیلی...
واســـــــــــــــش کادوبخری...
همون چیزی که دوست داره...
عشق یعنی باعشق براش غذا درست کنی...
عشق یعنی رو حرفش حرف نزنی...
عشق یعنی هیچوقت باکسی مقایسش نکنی...
عشق یعنی تو غماش پیشش باشی...
عشق یعنی نزاری جای تو باسیگارش دردودل کنه..
عــــــــــــــــــــــــشق ...
عــــــــــــــشق ...
آره همه ایناعشقه...
منتهی اگه بااونــــــــــــــی باشی که باید باشی...
وگرنه هیچ چیز باعث شیرین شدن زندگیت نمیشه...
ولبخند هایی که از ته دل نیست...
تقدیم به معجزه ی زندگیم
دریافت کد بارش برف چت روم
عاشقانه ای برای عشقی که عاشقیرو بهم یادداد..
هفته هایی هست که تورو واسه سالها روشنت میکنه...یه چیزی مثل این هفته من...
ناراحتم ازدست خودم که همروباکارام تودردسرانداختم...اماتوراحت باش حالاکه من
شبا باگریه میرم توتختم که شایدمث چندماه پیش خوابم ببره .همه میگن من مقصرم
آره شایدمن مقصرم که هیچوقت نخواستم دل کسیوبشکنم .همیشه بخاطرهمین معرفتم
محبوب بودم.دیگه الان یک سال میشه که واسه کسی دردودل نکردم.جای حال کردن با
صدای توبایه موزیک غمگین ویه برق خاموش حال میکنم.ازشیطنتام فاصله گرفتم وتواوج
بامنطق زندگی کردنم عاشقی میکنم واسه تویی که همین چندروزپیش خانواده هامون جدامون
کردن وحتی محلت خدافظی بهمون ندادن.یه دنیاحرف نگفته دارم گذاشتمشون واسه اون شبی
که تولباس دومادی تنت کنی...اگه قسمت شدوعروس قصت من شدم که کلی برنامه ریختیم
باهم براش امااگه من نبودم اگه عروس قصت اجازه داد 5 دقیقه میخوام بامردرویاهاش حرف
بزنم رودرروی همه اونایی که شدن یه کوه بین من و تو.پدرومادرم که بهم میگن تولیاقتت
بیشتره.پدرومادرت که میگن اوضاع الان توتقصیرمنه.آذر-رضا- معصومه – علی – شهرام
وکلی آدم که ازدل ما خبرنداشتن.نزاشتن تومال من بمونی آره اون شب تووعروس قصتو به
خدایی میسپارم که ازش همیشه یه لب خندون ویه دل شادخواستم واست وواست ازته دل آرزوی
خوشبختی میکنم.عاشق نمیتونه حسودباشه منم چون عاشقم برات این آرزورومیکنم.نمیدونم
الان کجایی وچیکارمیکنی؟وازنگرانی همین خوابم نمیبره.میدونم توهم راحت نیستی بااین
دوری امانزاراون چیزی بشه که نبایدبشه.
ومن به حرمت 4سالی که شب وروزش باهم بودیم هیچوقت نمیزارم کسی جاتوتوزندگیم بگیره
چون من هنوزم میترسم ازشبی که توآغوش یکی دیگه باشم امادلم تنگ آغوش توباشه...
آغوشی که نزاشتن لمسش کنم...من هنوزبه امیدتونفس میکشم.همه خاطراتت جلوچشامه و
امروزواسه هزارمین باردفترعشقمونوخوندم.دفتری که اگه یادت باشه قراربودواسه دخترمون
بخونیمش وبهش ازهمون اول دوست داشتن رویادبدیم نه متنفربودن....
من اینجامیخوام قسم بخورم برات.به اسم مقدست به حرمت قسمای4سال هرشبه قدر هستم به
پات هرچی باشی وتوهرلباسی باشی توروباافتخاربه همه دنیانشونت میدم ومیگم که چقدربی
تابتم...دوست دارم وقسم به خدایی که عشقمونوواسمون ساخت ودیگران قدرت خراب کردنشو
ندارن تاهمیشه منتظرت میمونم تنها مردایده آل زندگی من...
مریم و محمد
...
بی رمق شده ام این روزها...
برای ادامه این جنگ که نامش زندگیست....
برای مرورخاطراتی که...
بوی لطیف تورامیدهند...
من تنم زخمی شده است...
وصبرم تمام....
خنجرم راسال هاست فروخته ام و...
برای عکست قابی خریدم دردلم...
جایت امن است مثل همیشه...
اماخسته ام...
آنقدخسته که اگربخوابم دیگربیدارنخواهم شد...
وهمین بهانه هاکافیست برای...
یه دوش 10دقیقه ای باآب سرد...
وبعدتیغی که رگم رانوازش میدهد...
وپایانی که دورازانتظارنبود...
.....
خطبه ی عقدت شده رحمن ویاسین من
خطبه ی مرگ منه عاقدنخون جون من
مهریه ی رفتنت منم منه جنازه
عروس خانم وکیلی اجازه بی اجازه
صدای بله ی تو فریاد تسلیممه
سندازدواجت برگه ی ترحیممه
Arosi ya aza?(majid alipour)
…
بی خواب شده ام بی دلیل...
اشک هایی که بی اراده می آیند...
قلبی که به ارده من میتپد...
وای به روزی که اراده کنم و...
بایستد...
ازمیان گذشته هابه دنبال چیزی میگردم...
ازدست داده ام تورا...
دوستانم را...
خدایم را...
ساده تربگویم:
همه چیزراازدست داده ام جز...
"حافظه بلندمدتم "را...
وتوراخوب به خاطردارم...
شیرین و فرهاد
شیرین و خسرو
میبینی همیشه یکی رابه زورمیکنند...
مجنون لیلی ات رامحکم تردرآغوش بکش...
هرچی خاصه افسانه بوده...
هرچی خوبه افسانه بوده...
زندگی نکن...
دریافت کد بارش برف
چت روم
کاش یکبارمردبودی ومیماندی...
پای حرفت...
پایه قولت...
وپابه پابامن می آمدی...
نه بخاطر ظرافت پا ها یش رهایم کنی...
موجی شده ام...
میبینمت باغریبه ها وتنها میتوانم...
خودم رازخمی کنم...
سرخودم دادبزنم...
وخاطراتت را ازجلوچشمانم کناربزنم...
راحت شده ام...
نه حرص داشتنت رامیخورم....
نه هراس ازدست دادنت رادارم...
پرم ازجسرت های شیرین...
گاهی اوقات دیگران انقدرازمن میترسند...
که پیشنهاد یک سفر رابه من میدهند...
برایم بلیط میگیرند..
وچمدانم رامیبندند...
دخترآخرین نگاهشوبه چشمای پسرانداخت...
سکوت ویه پایان تلخ...
دختربعدازاون تو دفترخاطراتش نوشت
کاش میفهمید چقدردوسش دارم...
اماآرزوم خوشبختیشه بزاربره....
شادیه اون شادیه منه...
چندسال بعد...
پسرازسرمزاردخترک بلندشد:
وآرام روبه سنگ سردایستدوگفت...
وقتی آن روزبی تفاوت اجازه رفتن به من دادی
فهمیدم کس دیگه ای توقلبته...
صدایی ازدورشنیده شد:
آقااین دفترخاطراتشه ...
وصیت کرده به شماداده بشه...
NAZAR YA.DETON NARE..
دریافت کد بارش برف چت رومسلام این چندروز حالم خیلی گرفتست...
اخه چندروزپیش بدجورازیکی حرف خوردم...
اشکالیم نداره ها.ازوقتی فهمیدم بازم هستن کسایی که
هواموداشته باشن بیخیال ایناشدم.
اماخیلی بدبود بااینکه میدونستم داره دروغ میگه نمیتونستم
بهش بفهمونم داره اشتباه میکنه.آخه مجبوربودم از13مهرپارسال
روبراش تعریف کنم ک نه حوصلشونداشتم نه وقتشو.درضمن فقط
پای خودم ک گیرنبود زندگی یکی دیگم میرفت روهوا.امابیخیال ...
فرداروزمهمیه واسم ازاین بلاتکلیفی درمیام.قراره عموم منوالهه رو
ببره چالوس امیرم ازوقتی کنکورداده جایی نرفته داداشم.نمیدونم
برم یامنتظربمونم حدیثه ازشوک دربیاد.خیرسرم تابستونه بابام که
دیگه نمیزاره برم کلاس ویالن هیچکسم نی باش دوکلمه بحرفم.
واس همین امروزجای پست شیک دارم دردودل میکنم.خدایه پس
کی "هستی "به دنیامیاد هم مامانم راحت شه هم حالوهوای من
عوض شه.امروزباامیروالهه میریم کرج سرخاک سعید!اگه بودالان
اونم کنکورشوداده بود وداشت بندری میرقصید.اما...
خدایاموندم توحکمت کارات اماسره اعتمادی که بت دارم سکوت
میکنم.شایدهمه چیزقراره جورشه.خدایا راضیم به رضای تو...
maryam and hasti
تنهای تنهامو دنیاسرجاشه....
یعنی میشه بازم مثل توپیداشه...
کی باورش میشه؟
اصلا کی میدونه روزوشبم مثل
موهات پریشونه...
کی باورش میشه؟
چشماتو بروم ببند خداچشمش بازه...
زندگی باگره هاش آدمومیسازه...
چشمات معصومن چشمات آرومن دنیاچه خودخواهه...
ناراجتم ازاینکه عمراین رویاچه کوتاهه...
دل میبری آسون آدم کنارتودنیاشومیبازه...
پیراهن مشکیت ازتوبرای من یه کعبه میسازه...
موهای توشعرن توشعرهای تو هرسطرودرست دارم...
بومیکشم عشق ومیدونی که خیلی این عطرو دوست دارم...
ماخاطره داریم ازهرچی حتی از برگ های پاییزی...
بابرگای پاییزمن عکس میگیرم تواشک میریزی....
من ساده میمیرم تقصیرتوهم نیست تقدیرمن بوده
چون علت مرگه بسیاری ازمردا عشق یه زن بوده
دستات مهمونن خیلی نمیمونن شاید بری ازدست...
ازرفتنت گفتم آروم خندیدی پس احتمالش هست...
انقداین روزااین آهنگوگوش داد دیوونه شدم..
pooya bayati_asheghane
جالبه که هنوزدوست دارم نه؟
m : m
دریافت کد بارش برف چت رومیه وقتی میشه لمست ممکن نیست...
کسی دیگه مثل تومومن نیست....
یه وقتی میشه ازهمه خسته ام...
تونیستی به یادتووابسته ام...
یه وقتی میشه خواب غیرممکنه...
یه وقتی تموم میشه این حوصله...
یه وقتی به یادتو میرم سفر...
یه وقتی به عشقت میکردم خطر...
دیگه زندگیمون خیلی ساده نیست...
کسی مثل من پاک وافتاده نیست...
یه وقتی دروغی صداقت شدم...
یه وقتی کنارتوراحت شدم...
یه وقتی نرنجه دلت بی صدا...
یه وقتی میکردم واست ادعا...
یه وقتی نگاه توهم سردبود...
دلیلش وجود یه نامردبود...
....من آدم مهمون نوازیم ...
باهمه رفت و آمد دارم ...
غم...
غصه...
بدبختی...
اما ماچندسالیه بابعضیارفت وآمد نداریم...
جناب آقای شانس...
اصن دلم عجیب براش تنگ شده ....
واااااالاااااااا...
ناراحتی یعنی...
کلی آرایش کنی وخودتوواسش خوشگل کنی...
اما وقتی دیدیش...
انقدباحرفاش ناراحتت کنه که...
جفت دستاتو بزاری روصورتتو...
بعدبین گریه هات بگی ::
حاک برسرمن که واس بدست آوردن دلت...
گندزدم به پوست خودم...
میمون...
بی اختیارزمان ومکان فراموشم شد...ازجاپریدم ...لحظه ای به گردنش
آویختم و گونه اش رابوسیدم.درحالی که ازشادی آرزومیکردم این جاده تاابدطول بکشد
بازوی محمد را سفت چسبیدم...تادیگرکسی مراازاو جدا نکند...
این منم خوشبخت ترین زن دنیا...که درتاریک وروشن جاده ای که به آسمان وصل میشود
درحالی که جس میکنم خود بهشت راکنارم دارم...
به دالان بهشت میروم...
بخش پایانی رمان دالان بهشت...
هیچی اندازه این کتاب منو یادحاطراتت نمی ندازه نامرد...
گاهی نگاهی ...آهی...
شاید این زندگی بند همین باشد...
این روزها من همه چیزمیکشم...سیگار...
درد...
زجر...
وکاش این یکی رانکشم :
"نفس "
دریافت کد بارش برف چت روم
یه وقتایی هست به مرگ یه نفر راضی ای...
اماممکنه یه روزی ازدلتنگی همون آدم......
به دستوپای عکساشم بیفتی.......
سوزاندن خاطره ها...
ویادگاریاش....
نمیتونه دلیل برفراموش شدنش باشه...
عشق بعضیاتوخونه آدمه...
توجونته...
توسرته...
توقلبته...
اولش پافشاری میکنه بمون...
بعدشونه هاشوبالامیندازه ومیگه هرجورمایلی...
این همون...
بادست پس زدنو باپاپیش کشیدنه..
دیدی گاهی وقتا یکی تکه کلام عشقتو بکارمیبره...
یدفعه لال میشی...
میخوای خودتوبزنی به کوچه علی چپ...
یدفعه یادچهره پاکومعصومش میوفتی...
خاطره هابرات مرورمیشن...
آخرشم پامیشی میری یه گوشه ویه آه...
اینجاست که ازخودت و همه متنفرمیشی...
تولدت میشه...
همه بهت تبریک میگن...
بازتوفک میکنی هیچکس دوست نداره...
چون اون که باید بهت تبریک نگفته...
مث همیشه یه نیم نگاه مایل ازتو...
وخیالاتی مبهم ازمن...
تاحالا هزارتا قاصدک فرستادم...
تابه خدابگه...
زمین و زمان مال تو...
7میلیارد بشرمال تو...
این یدونه مال من....
گفتی تفاهم نداریم...
توافق میکنیم برای جدایی...
حالا بادنیایی ازتفاوت...
تواضع میکنم درحقت...
تداوم نکن...
دوستان متن ها کارخودمه کپی کردین بدون درج منبع...
مجبورشدم کلیک راستو ببندم...
شرمنده ...
دریافت کد بارش برف چت روم
مادر.درچارچوب در ایستاده بود...وفقط نگاه میکرد...
برای آخرین بارازدخترش پرسید:مطمئنی؟؟؟
ودختربدون اینکه فکرکنه گفت :آره...
...وبعدادامه دادوقتی بابام نمیزاره به کسی که دوسش دارم برسم
دیگه به چه امیدی تواین خونه بمونم؟
آمامطمئن باش بابات به فکرتوا...
مامان چه فکری؟بیشترازمن می شناستش؟
منی که 5 ساله به عشقش زندگی میکنم؟
مادردیگه چیزی نگفت ودختربه جمع کردن وسیله هاش...
ادامه داد...
...
مادربه اتاق خودش رفت طلاها.هرچی پول توی خونه داشتن
روبرداشت وداخل صندوق چه کوچکی گذاشت....
وبعدبه دخترش داد...
مامان این چیه؟
ایناتنهاچیزایی که الان میتونم بهت بدم...
برووامیدورم هیچوقت پشیمون نشی...
...
این خاطرات هزاران باربرای دخترمرورشد...
امانه اون روز...
اون روزدختربه چیزی جز باعشقش بودن فکرنمیکرد...
این هارو سالهابعد مرورکرد...
وقتی تنهای تنهابود...
سالهابعد...
که چشم های عشقش...
" دوباره عاشق شده بودند "
maryam
باعکسات توخونه حرفم شده...
ینی چی...
عکس که نبایدانقد خوشگل باشه...
که هروقت نگا میکنم ...
یاد توبیفتم...
وآخرین باری که مرادرآغوش کشیدی...
اینگونه ام وقتی نباشی...
...
ازصبح که پامیشم استرس میگیرم...
وقتی چشاموبازمیکنم بجای...
دیدن چشای تو وصورت مهربونت...
درو دیوار خونرومیبینم...
استرس میگیرم...
طوری که دوست ندارم ...
چشاموبازکنم...
یه روزدیگه بدون تو...
دلتنگتم...
بیابرگرد هرچی شدبامن...
maryam
دریافت کد بارش برف چت روم
نه سفیدبرفیم نه هفت تاکوتوله که هیچ یکیشم ندارم....
نه سیندرلام نه قراره با بوسه لب کسی دوباره زنده شم...
نه خودم شیرینم نه یکی درحد فرهاد دنبالمه...
نه پنوکیوام که یه فرشته واس هدایتم باشه نه ازچوبم که به این سادگیابشکنم....
نه یه بازوبنددارم واس شناخته شدن نه بابام رستمه...
نه میگ میگم که یکی مث سگ دنبالم باشه نه اندازه اون گرگه بدشانسم...
نه داستان زندگیم فیلم تایتانیکه نه تاحالا خودم سواره کشتی شدم...
نه توسط شاخ ترین پسرا لایک شدم نه اصن توفیس بوک پیج دارم...
نه مث بعضیاجونم کفه دستمه واس کشورم نه دودستی این دنیاروچسبیدم...
نه چشام سبزه نه هیکلم مث جنیفرلوپز...
نه خودم لیلیم نه تاحالا مجنونی به پستم خورده...
نه یه لنگه کفش جا گذاشتم جایی نه میتونم تا12شب تومهمونی باشم...
آره شمافک کن من هیچی ندارمو هیچی نیستم....
امامن یه دخترم یکی که همیشه کتونی پاشه...
نگران پاک شدن آرایشم نیستم چون آرایش ندارم....
سرگرمیم دورزدن پسرانیست و اکثروقتاخونم...
وقتی ناراحتم میرم تواتاقمو میدونم که فقط...
خودم میتونم خودموآروم کنم...
جای گوش دادن به حرفای یه مشت دوست که نه...
دشمن...
همیشه هنزفریم توگوشمه...
توفازخیانت نیستمو لاکم از100متری توچشم نی...
بابوی عطرم همه پسرای کوچمون برنمیگردن سمتم و...
پای واس هرکاری نیستم...
زندگی من پرازقانونه آره من توقانونای خودم محدودم...
تن به هرزگی نمیدم و...
ویه دلیل واس کارام دارم....
میخوام سرم جلوخدا وشوهرم بالا باشه...
نمی خوام وقتی باپسری ازدواج کردم...
دلش هروزاز" ه ر ز گ ی "من بلرزه...
آره من همینم که هستم...
م ر ی م
من این روزهاکنارمی آیم باخودم..
آخرکس دیگری راندارم که بااوکناری بیایم...
بنشینم....
ازدردهایم بگویم...
میدانم اومرامیفهمد...
شایددرجواب من تنهانوازشم کند....
وبرود...
ومن بازهم باخودم کنارمی آیم...
بااین باران که یادتورازنده میکند...
ومیدانم دراخر....
درکناری خواهم مرد....
آهای سهراب....
دیگرقایق جواب گونیست...
کشتی بایدساخت...
اینجاتنهامثل من زیاداست...
دنیا...
سوت پایان رابزن...
ادامه امکان پذیرنیست...
حرامت باشد...
این دلی که بردی...اشکی که ریختم...
لذت شبانه ات درآغوش من...
حرامت باشدبوسه های اجباری ازلبانم...
حرامت باشداحساس پاک من...
وحرامت باشد...
این زندگی که به گندکشیدی...
روزی مقابلت مینشینم....
میگویم ازروزهای بعدرفتنت...
...وتوشروع میکنی...
میگویی ازامروزت...
مطمئنم اوضاع خوبی نخواهی داشت...
من سفارشت رابه خدایم کرده ام...
حسابی...
برای امروزت دعاکرده ام نامرد...
تنهابمان ....
تنهایی پاک است..
آدم های اینجا "تن "ها داده اند...
تاتنهانمانند...
چقدسخت است...
پس ازسالها...
انتظار...
نیمه گمشده ات راکامل بیابی...
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺒﺨﺸﯿﺪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ،
ﮐﻪ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ ﻭ ﻧﻔﻬﻤــــﯿﺪ ،
ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﺨﺸﺶ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ !
ﮔﺎﻫﯽ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺻﺒـــﺮ ﮐﺮﺩ ...
ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ،
ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺎﻧﺪﯼ ، ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﯼ !
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮ ﺳﺮﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ،
ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﻫﯽ ،
ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ...
ﺗﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻢ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻧﺪﺍﻧﻨــــﺪ ...
نظریادتون نره...
دریافت کد بارش برف چت روم
این استرس هانمیگذاردمن زندگی کنم...
استرس اینکه نکنددلتنگ شی...
استرس لباسم درشب عروسی تو...
استرس اینکه نکندنخندی...
نکندسازمخالف زمانه برای توباشد
نکندمثل من تنها شوی...
این استرس ها پراسترسم کرده است...
صورت آرزوهایم کبوداست...
چه دست سنگینی داشت...
سرنوشت...
من روزی خواهم رفت...
برای چندسالی دگر...
وآن روزآنگه مرامیرنجانده بیشترگریه خواهدکرد...
وآنکه همیشه خودش راازمن دورمیکرده...
به قبرمن نزدیک ترخواهدشد...
بازمیگردی...
این رادرآخرین نگاه نکرده ات به من قول دادی...
این روزهایم به تظاهرمیگذرد...
تظاهربه شادی...
به اینکه حسم عوض شده است..
تظاهربه آرام بودن...
وچه سخت میکاهدازجانم این نمایش...
هر ثانیه میگذرد چیزی
از تو را با خود میبرد
زمان غارتگر غریبی است
همه چیز را بی اجازه میبرد
و تنها یک چیز را همیشه فراموش میکند ..
حس « دوست داشتن ِ » تو را ..
تنهایی یعنی من یه موبایل دارم که صدای زنگشو یادم نمیاد...
خوشحالم که ساعت هاراجلوکشیده اند...
این روزها"یک ساعت "کمترتیستی....
این روزهاهرچه میدوم نمیرسم
نکند"کلاغ آخرقصه "شده ام...
دریافت کد بارش برف چت روم
این خط قرمززیبای من است...
ازآرنج تامچ...
میکشم....میسوزداما....
گاهی تنهاراه تسکین من است....
یه یادزخم های یادگاری تو....
نمی دانم....
مردم نفهم وبی احساس شده اند...
یادردهای من فراترازدرک است...
بااون لبخندآرومت چه طوفانی به پاکردی...
یه عمره باتوگشتم تازه فهمیدم چقد "مردی"...
تاحالا دست خیلیاروگرفتم اما...
هیچ دستی مث دست تو....
ن ب و د ...
من های زیادی را لمس کرده ام...
اماتوچیزدیگری...
نیازی نیست برایم آرزوی مرگ کنی....
من به زودی خواهم مرد...
زمانیکه "تو"درآغوشی دیگری آروم میگیری...
هر مرگی دلیلی دارد...
ومرگ من ...
تجمع غصه ها...
اشک ها...
بغض ها...
نبودن ها...
درجایی به نام گلویم بود...
من آموحته ام تنهایی را...
وباخیانت غریبه ام...
دریافت کد بارش برف چت روم
<-PollItems->
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 48
بازدید کل : 90189
تعداد مطالب : 82
تعداد نظرات : 864
تعداد آنلاین : 1
Alternative content